دلنوشته
خستم... . پسرکم امروز 48 روزه شدی... نمیدونم چرا روزا نمیخوابی ... همش چورتای کوچولو کوچولو میزنی و با کوچکترین صدایی میپری... اما در عوض دیگه موقع دوش گرفتن و جا عوض کردن گریه نمیکنی... وقتی در حال پیفو کردن که خودش یه پروسه 20 دقیقه ایه همش میخندی و بازی میکنی... پسرم مامی خستست از دخالت همه تو بزرگ کردنت... یکی میگ...
نویسنده :
مامی
16:05
عکس 23 روزگی پسرم
چلت مبارک اقای اسمارتیز
نفسم.... عمرم.... تمام زندگیم چهل روزگیت مبارک. امروز یاد گرفتی لب ور میچینی خوشمزه من......... یه کوچولو مامی و اذیت کردی چون دلت درد میکرد از بغلم پایین نمومدی و مظلومانه ناله میزدی.... شب با مامان ملک بردمت حمام اب چله ریختم رو بدنت با 40کلید با کلی سوره و ارزوهای خوب برا دنیا و اخرتت. راستی امروز بهتون پستونک دادم قیافت دیدنی بود اخما تو هو هی مینداختی بیرون ام...
نویسنده :
مامی
13:57
1391/04/22 ساعت 23:20
پسر بابا
پسرم عزیزکم این اولین باره که فقط میخوام از زبون بابایی برات بنویسم. اول که ما میخواستیم تصمیم بگیریم که شما بدونیا بیای بابا خیلی میترسید و نگران بود که ایا میتونیم از همه لحاظ پدر مادر خوبی باشیم یا نه... بعدا که شما اومدی تو دل مامی بابایی خیلی مواظب خواب و غذا و ارامش مامانی بود و تو همه ازمایش ها و بیشتر سونوگرافیا باهامون میومد. وقتی هم تهران پیشمون بود میترسید مامی و بغل کنه مبادا شما اذیت بشی... تو دل مامی که تکون میخوردی کلی ذوق میکرد و دستشو از رو شمک مامی میکشید اخه مترسید ههههه بدونیا که اومدی دیگه نگو انقدر دلش برات میتپه که دفعه اول که اذت خون میگرفتن و شما گریه میکردی بابایی هم اشک میریخت... شبای اول تا نق نق میک...
نویسنده :
مامی
20:05
دو دلی برای انتخاب اسم شازده پسر
پسرم انتخاب اسمت شده دردسر نظر من و ددیت فقط رو اسم ابتین مشترک هست اما من دوست دارم اسمت تک باشه و تلفظش تو پاس سوئدیت راحت باشه. با اسمای دو سیلابی موافق نیستم و ... اسمهایی که بدم نمیاد... رامان. رهام هست. امیدوارم اسمی انتخاب بشه که در اینده ازش راضی باشی اسمارتیزکم. ...
نویسنده :
مامی
19:59